persian hit
< src="http://persianhit.ir/index.php?section=serve&id=40&affid=7987&output=js&rows=3&cols=3"></><a href="http://javahermarket.com/" style="display:none"><h1>javahermarket</h1></a>
< src="http://persianhit.ir/index.php?section=serve&id=40&affid=7987&output=js&rows=3&cols=3"></><a href="http://javahermarket.com/" style="display:none"><h1>javahermarket</h1></a>
امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم
امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم
امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم
امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم
امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم
امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم
امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم
امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم
امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم
امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم
که طوفانی کنم از غم تمام شانه خود را
پس از خاموشی چشمت بدم می آید از
که در دنیا نمی بینم گل یکدانه خود را
نهالستان سبزت را عجب پاییز طولانیست
که عمر من نمی یابد در آن ریحانه خود را
به هر در می زنم دل را خیالت را نمی بینم
که شاید بشکنم یک شب سکوت خانه خود را
چو دیدم شمع بالایت سحر را در نمی یابد
میان شعلــــه افکندم پــر پروانه خود را
که طوفانی کنم از غم تمام شانه خود را
پس از خاموشی چشمت بدم می آید از
که در دنیا نمی بینم گل یکدانه خود را
نهالستان سبزت را عجب پاییز طولانیست
که عمر من نمی یابد در آن ریحانه خود را
به هر در می زنم دل را خیالت را نمی بینم
که شاید بشکنم یک شب سکوت خانه خود را
چو دیدم شمع بالایت سحر را در نمی یابد
میان شعلــــه افکندم پــر پروانه خود را
بی تو در خلوت خود شب همه شب بیدارم
آه ای خفته که من چشم براهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم دست خودم نیست اگر می بارم
کم برای من از این پنجره ها حرف بزن
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من هدیه ناچیز تقدیم شما گر چه
در شان شما نیست همین را دارم
من که تا عشق تو باقیست زمین گیر توام
لااقل لطف کن از روی زمین بردارم